هواداران تیم برتون و جانی دپ

ادوارد به کنکور میرود!!

 به نام خدا

خوب میریم سراغ آپمون. با استفاده از طراحی های خودم و تیم برتون یک داستان نوشتم که امیدوارم خوشتون بیاد:

"پسر تنها"

"ALONE BOY"

 من پسر بچه ای هستم تنها... که احساس میکنم هیچ کس من را دوست ندارد و تنها امیدم به سگم ساموئل بود. از دنیای واقعی انسان ها خسته شدم و دوست دارم پا به دنیایی بذارم که از دنیای کثیف آدمهای امروزی دور باشد. پس راه افتادم و ازخانه خارج شدم و به سمت جنگل "مرگینه" جنگلی که هیچ کس جرات رفتن به آنجا را ندارد رفتم هوا بارونی بود از دور   پلی را دیدم ... خیلی طولانی به سمت پل رفتم بود ولی مثل اینکه سگم دوست ندارد با من از روی پل بگذرد...

 

 با ساموئل حرف زدم و او را راضی کردم من و سگم  روی پل پا گذاشتیم جلوتر رفتیم صدای لغزش پل ترس رو توی وجود من و سگم انداخته بود که ناگهان صدا هایی شنیدیم صدای ناله و اینکه میگفت: لطفا من را نکشید لطفا. در حال گوش دادن صدا ها بودیم که یکدفعه چوب زیر پای من شکست و پایم در پل گیر کرد خفاشانی که چشم های قرمز داشتند دور سر من و ساموئل میگشتند

عنکبوت هایی هم از پشت سر ما داشتند  نزدیک میشدند نمیودنستم چکار کنم یا باید میپریدیم پایین یا به طریقی پایم را از داخل پل بیرون بیاورم نمیشد نمیشد... بهترن راه این بود که بپریم پایین اما معلوم نبود که زنده میماندیم در همین فکر بودم که ساموئل به زیر پل رفت زیر پایم را فشار داد من خودم هم تلاش میکردم عنکبوت ها 3 متری ما بودند پایم بیرون آره پایم بیرون آمد با سرعت تمام شروع به دویدن کردیم پل خیلی تکان میخورد چیزی نمانده بود تا اینکه رسیدیم.

اون صدا خیلی نزدیک تر شده بود جلو تر رفتیم از داخل جنگل صدای جغد و جیرجیرک میومد هوا خیلی تاریک بود نمیتونستم جلوی پایم را نگاه کنم که ناگهان زیر پایمان خالی شد و از صخره ای به پایین پرتاب شدیم.

اون صدا به ما خیلی نزدیک شده بود که ناگهان چند نفر رو دیدم پشت تخته سنگی پنهان شدم صدای نفس زدنم خیلی بالا رفته بود از پشت تخته سنگ آن ها را نگاه کردم .

شخصی که موهایی عجیب سیخ سیخی داشت و شلوارش تیغ های تیزی داشت به شخص دیگر میگفت:

_ برو حالا نوبت توئه مهسا !!! 

_مهسا: تو رو خدا ذولفقار من که کاری نکردم!

_ذولفقار : سپیده خیانتکار رو که کشتم ...جون دادن لادن رو هم که داری بالای دار میبینی اون لادن عوضی دختر خوبی بود ولی بیش از حد حرف میزد.اما جواب سوال من را نداد و نتیجش رو هم داری میبینی مهسا خانوم  پس بهتره اعتراف کنی که ادوارد کجاست؟ اون پسر خیلی چیز ها درمورد انرژی ماورائی انسانی میدونه باید گیرش بیارم. بگو مهسا وگرنه مجازات تو هم مرگه.

_مهسا: من هیچ وقت دوستم رو مثل بعضی ها لو نمیدم.

باورم نمیشد آره اونا دپیست ها بودن آه خدای من سپیده و لادن مرده بودن وای چقدر دوستای خوبی بودن با خودم گفتم بهتره مهسا رو فراری بدم اما چطوری نمیدونستم. ذولفقار دل سنگی داشت ...گرفتم همون موقع نقشه ای کشیدم . به ساموئل گفتم که از جلوی ذولفقار رد بشه و حواسش رو پرت کنه و بعدش من با چوب میزنم توی سرش در همین موقع ذولفقار صدای ما رو شنید .ترس برم داشته بود داشت به سمت ما میومد از دور سنگ ذولی دور زدیم وبا سرعت به طرف مهسا رفتیم ذولی ما رو دید ما مهسا رو که دستاش بسته شده بود برداشتیم و فرار کردیم ذولفقار پشت سر ما داشت میومد...

 

من و ساموئل و مهسا با سرعتی زیاد بین شاخ ها داشتیم فرار میکردیم که از دور خونه ای رو دیدیم .خودمون رو به اونجا رسوندیم و پنهان شدیم.

ادوارد: فکر کنم ذولفقار دیگه مارو گم کرده باشه؟

مهسا : آره فکر کنم . تو چجوری ما رو پیدا کردی؟

ادوارد: ولش کن قضیش مفصله. راستی بلوم . یاسی . کتی . سیما . زهرا کجان؟

مهسا : متاسفانه سیما و زهرا توی راه که ذولفقار داشت ما رو میاورد خودشونو از دره پرت کردن پایین نمیدونم زنده باشن یا نه ولی فکر نکنم چون زیر اون دره پر بود از تمساح های مو قرمز. بلوم و یاسی هم که از دست ذولی فرار کردن ولی فکر نکنم به این راحتی ها بتونن جون سلم به در ببرن. کتی هم که همدست خود ذولی هست اون دو نفر میخوان انرژی ماورائی انسانی رو که تو رازش رو میدونی بهشون بگی!!

ادوارد: وای چقدر بد دپیست های عزیز واقعا دوست های خوبی بودند. ولی فکر نکم کتی با ذولی باشه آخه به من میگفت من از ذولی متنفرم احتمالا نقشه ای داره؟!

مهسا : نمیدونم شاید وای سپیده

ادوارد: حالا که وقت گریه کردن نیست. سپیده زمان مرگش فرا رسیده بوده ما فقط میتونیم بگیم خدا بیامرزتش. هیس ...ساکت ... دارم صدای بلوم رو میشنوم!!!!!!!

مهسا : آره منم میشنوم بیا از کلبه بریم بیرون ببینیم چه خبره.

ادوارد: اون هاش اون بلومه بیا مهسا جون بلوم رو پیدا کردیم.

ادوارد : سلام بلوم اینجا چکار میکنی ؟

بلوم : هیچی مگه مهسا بهت نگفت ما رو اون ذولفقار عوضی اینجا آورده. راستی این قیچی ها رو برای تو درست کردم از نقرست.

ادوارد : وای ممنون بلوم جان خیلی قشنگن.

مهسا : بسه دیگه بچه ها اینجا جای قربون صدقه  رفتن همدیگه نیست باید هر چه زود تر از این جنگل خارج بشیم.

ادوارد : خیلی خوب بریم فقط مواظب پشت سرتون هم باشید.

به راه خودمون ادامه دادیم هوا تاریک بود ولی بارون قطع شده بود خوشبختانه من راه خروج رو بلد بودم یک ساعتی گذشته بود که یک دروازه  دیدیم.

به سمتش حرکت کردیم داخل شدیم که ناگهان کسی را دیدم که اصلا باور نمیکردیم زنده باشد آره اون زهرا بود نزدیکتر شدیم خیلی عجیب بود زهرا تغییر کرده بود. اون به قدرت ماورائی انسانی رسیده بود و تونسته که طبق خلاف جاذبه ی زمین روی دیوار بایسته.

بلوم: سلام زهرا جون!!!!!!

زهرا : (سکوت)

ادوارد : زهرا جون خوبی ؟!

مهسا: بچه ها فکر کنم زهرا یه طوریش شده!!

ادوارد زهرا اگه صدامو مشنوی بیا پایین میخوایم از جنگل بریم بیرون 

زهرا : سلام بچه ها . من نمیتونم همراه شما بیام من به اینجا طعلق دارم زندگی در دنیای سنگی آدم ها برام خیلی سخته. اینجا ظلمی وجود نداره مردمونش به یکدیگه عشق واقعی میورزند نه عشق کثافطی که توی دنیای امروزی (سکوت)

بلوم: بچه ها پس بیان ما بریم مثل اینکه زهرا دوست نداره با مابیاد. خداحافظ زری جون اینجا دیگه نمیتونم بگم بای تا های برای اینکه شاید هیچوقت نبینمت.!!

ادوارد: بیا بریم مهسا خداگهدار زهرا جون دلم برات تنگ میشه.

مهسا : بریم

ادوارد: این مهسا هم هر جا میرسه گریه میکنه بسه دیگه.

به راه خودمون ادامه دادیم داشتیم راه خروجی رو میدیدم. بلوم من مهسا هر سه تامون خسته شده بودیم ساموئل هم دیگه نایی برای راه رفتن نداشت. از دور گرکن رو میدیدم که داشت لادن رو خاک میکرد وای خیلی وحشتناک بود .

ذولی خیلی از دپیست ها رو برای پیدا کردن من کشته بود واقعا این ذولی همون خونخواره بود.

به در جنگل که رسیدیم هر سه تامون آهی کشیدیم و خارج شدیم. نور خیره کننده ای از میان بوته ها به چشم میخورد . 

ادوارد : رسیدیم بچه ها به خونه رسیدیم .

خونه ای پر از گناه خونه ای پر از ظلم خونه ای که مردمش شهوت رو با عشق اشتباه گرفته بودن خونه ای که...

با دیدن خونه های در هم فرو رفته و آسمان مه گرفته دلمون واقعا تیر کشید نور زردی را از دور میدیدم که داشت به ما نزدیک میشد خیلی عجیب بود . نمیدونستیم چی بود ولی بسیار بزرگ بود موجودی که به جای چشم گل داشت

ویک موجود مورچه ای مانند بزرگ که داشت شهر رو به آتش میکشید و پیش میرفت به راستی این موجود چه کسی میتواند باشد؟

در اینجا بود که به خودم و بلوم و مهسا و شهر سوخته ای که روبرویم بود نگاهی انداختم و به معنای واقعی کلمه یاد جمله ی هملت افتادم: بودن یا نبودن مساله این است.

"پایان"

خوب دوستان گلم خسته نباشید امیدواررم از این داستان لذت برده باشید لطفا اگه بی احترامی به کسی شد زیاد به دل نگیره چون اولا این یک داستان بود دوما این داستان از ذهن مخدوش من بیرون زده.

توی تصاویر بالا طراحی هایی که با مداد کشیده شده کار بنده ی حقیره امیدوارم خوشتون اومده باشه چند تا طراحی دیگه هم هست که میذارم دیگه بفرما:

طراحی اول کابوس قبل از کریسمس هست که از روی یک عکس کشیدم ولی بیشتر عکس های بالا به جز آخری از ذهن خودمه.

دو تا طراحی بعدی هم از خد تیمی جون هست که من گذاشتم جلوم و کشیدم  این دوتا طراحی رو توی عید نوروز 91 کشیدم.

خوب اینم طراحی آخرم که بیشتر از همه وقت برده این طراحی رو توی 15 روز تعطیل نوروز کشیدم هر شب یک ساعت مینشستم و یک قطعش رو کامل میکردم این طرحی رو خودم خیلی دوست دارم به همین خاطر فرستادمش جشنواره ولی به خاطر اینکه موضوعش ایرانی نبود قبولش نکردند

 

خوب به درخواست لادن خانوم تریلر فیلم آرزو های بزرگ رو گذاشتم که هلنا هم داخلش بازی میکنه به نظر فیلم قشنگی میرسه :

http://up.toca.ir/images/u8j5krlgt0z2qow3qah1.mp4 

آخرین تریلر فیلم رنجر تنها رو آماده کردم .

http://uplod.ir/q7mc0f5w6uom/IMDb-_Action_Movies_-_a_list_by_IMDb-Editors.MP4.htm 

دوستان امیدوارم از این آپ شخصی لذت برده باشین شاید یکی از پر زحمت ترین آپ هایی بود که تا حالا کرده بودم پس منتظر نظر های طولانی شما دوستان عزیز هستم.

و طبق معمول یک جمله زیبا از بزرگان پس فعلا شما رو به خدایی که چشم داد تا بتوانید این آپ رو ببینید میسپارم خدا نگهدار:

"به چشمانت بیاموز هر کسی ارزش دیدن ندارد"


نظرات شما عزیزان:

dj joojoo
ساعت14:48---30 مرداد 1393
خیلی ممنون
واقعا قشنگ بود
من خودم عاشق تیم برتون وجانی دپ هستم
حرف نداشت


زهرا
ساعت23:53---10 تير 1393
دوست دارم جزعی از این داستان باشم تو هنوز ایمیل ندادی تا قوانینو بگی

پرستو(تیفا استیچ)
ساعت22:43---29 شهريور 1392
منم ادواردو دیدم فیلم و انیمیشن های تیم برتون فوق العادس!
فیلم های جانی جونم که حرف ندارن
عزیزم نمیشه اینجا عضو شد؟؟
راستی ازت درخواست تبادل لینک دارم
لطفا به وبه منم سر بزن


مهدی
ساعت12:23---29 آذر 1391
سلام دوست عزیز وبلاگت عالیه مطالبه خوبی داری خوش حال می شوم اگه به وبلاگ من هم سری بزنی واگه دوست داشتی نظر هم بذاری اگه از وبلاگم خوشد اومد میتونیم با هم تبادل لینگ کنیم منتظر حضور گرمت هستم [گل]

ادرس وبلاگ
xn--mahde-zdho6d64dca89a.LoxBlog.Com


BlOoM
ساعت21:02---28 آذر 1391
آخییییییییییی ادوارد....
تو راحت دوکلام بگو:
میدونم که میتونی.....
(زیاد خودتو به زحمت ننداز! )


مهسا
ساعت16:10---28 آذر 1391
چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه طراحی با موضوع دفاع مقدس برنده شد!!! چی میگی ادی!!!!! واقعا؟؟؟!!!!!

BlOoM
ساعت15:11---28 آذر 1391
دختری که دست پرورده ی من باشه چی میشه؟
آره....فرنکن وینی رم دختر کردم....
چه فرقی میکنه یه سگ دختر باشه یا یه دختر سگ...
یه سگ پسر باشه یا یه پسر سگ؟...
هیچی......همونطور که خودتم گفتی...


VaMpIrE BlOoM
ساعت14:40---28 آذر 1391
خیلی خب...انسان واقعی!
اصلا بگم:
ای بشر....ای انسان...ای آدم....ای هیومن...
قبوووووول ولی:
هنوز اون کتاب بابات یادمه....
دیدم مراحلشو...طی یه سری مراحل خاص کامل شدی و به یه انسان(از نوع واقعیش ولی نه از نسل آدم و حوا! )تبدیل شدی...

ولی یه سوال....اونوقت پس چرا کیم باهات نموند؟


"ادوارد "
ساعت12:35---28 آذر 1391
به به سلام ملودی جون به وب من خوش اومدی.
رشته ی من هنرهای نمایشی هست که بازیگری و کارگردانی تئاتر جز همین رشتست ولی من برای دانشگاه میخوام انیمیشن ( پویانمایی) رو انتخواب کنم برای خودم تیم برتونی بشم
ممنون که برام دعا میکنی منم برات آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم که شما هم کنکور قبول بشی اونم یه دانشگاه خوب به قول بلوم جان میدونم که میتونی که اگه خودتم بدونی که میتونی دانشگاه خوبی قبول بشی پس میتونی( نمیدونم چرا اینجا که میرسم هنگ میکنم)
اه عجبی یک دپیست شیرازی اینجا پیدا شد واقعا از آشنایی با شما خوشحالم اینجا همه تهرانی بودن به جز بلوم جان که الان فقط بلوم تنها میمونه داخل تبریز.
این قلم رسایی رو هم که میبینی ملودی جون همش عوارض ناشی از فیلم های تیم برتونه
منم از شما ممنونم که به وبم سر زدی بازم منتظرت هستم فعلا بای بای


"ادوارد "
ساعت12:24---28 آذر 1391
سلام مهسا خانوم چیییییییییییییی؟یعنی واقعا این سومین آهنگیه که داری از چاوشی جون گوش میدی عجیبه؟
من تمام آلبوم هاش رو گوش دادم از آلبوم حریصش هم بیشتر از بقیه آلبوم ها خوشم اومد.
این دو تا آهنگی هم که گذاشتم از همین آلبومه.
پس یعنی دفعه ی قبلی که آپو میخوندی آهنگ رو پخش نکردی خودت خودتو لو دادی ولی بازم بخاطراینکه بار دوم با آهنگ آپو خوندی هیچ اکشالی نداره .
ولی خداییش محسن چاووشی تکه حیف که تا حالا هیچ کنسرتی اجرا نکرده


"ادوارد "
ساعت12:20---28 آذر 1391
باشه بلوم جان الن رو هم پیش خودم نگه میدارم چون دختری که دست پرورده ی تو باشه چی میشه
کیم حواسش به من بدجوی هست مگه نمیبینی چطور از پشت چسبیده به من؟


مهسا
ساعت1:39---28 آذر 1391
چون خعلی تاکید کردی الان دارم هم محسن چاووشی گوش میدم هم اپتو میخونم!!!!! اینطوری خیلیییییییییییی بیشتر فاز میده!!ایوولا!

مهسا
ساعت1:35---28 آذر 1391
وای ادی!!! 2باره سلام...
چیز ...میگم ادی من الان این محسن چاووشی رو دانلود کردم!!!خعلی باحاله!!!
باورت میشه این سومین اهنگیه که ازش میشنوم!!!:


لی لی
ساعت17:19---27 آذر 1391
سلام ادوارد عزیز
آپ فوق العاده ای بود.امیدوارم کنکورت رو هم عالی بدی.راستی رشتت چیه؟واسه منم دعا کن هم شهری.نمیخوام امسالو از دست بدم.
خب بگذریم از بحث کنکور.باید بگم قلم رسایی داری.
ممنون که وبم سر زدی};-


BlOoM
ساعت16:31---27 آذر 1391
آره میدونم ادوارد من خیلی تو این فیلما با دل و جرئتم....بهترین شغل هم رشته پزشکی میشه..چون نه از خون میترسم و نه حالم به هم میخوره..
بذار وقتی دکتر شدم..میام ببینم با دستات میتونم چیکار کنم...شاید اون دستایی رو که پدرت برات ساخته بود هنوز تو قصرت داری....البته تا الان از کار افتادن...یکیشو میسازم..
چییییییییییی؟النو میخوای بدی به ...اووووووووووه..عجب گیری افتادیم...میخوای ثواب کنی کباب میکنی!!!!!!!!!!
کیییییییییییییییییم!حواست بیشتر به ادی کوچولو باشه!!!!!!!!
(البته نه این که تا حالا حواسش بوده! )


"ادوارد "
ساعت16:19---27 آذر 1391
سلام بلوم جان دیدم هیچ چاره ای جز اینکه جلوی این دو نفر رو بگیرم ندارم .
واییییییییی مشتاقانه منتظرم الن رو ببینم.
کیم: چی ؟ چی گفتی ادوارد؟
ادوارد : نه بابا شوخی کردم آخه مگه میشه من دختر دیگه ای به جز تو دوست داشته باشم باور نمیکنی از بلوم بپرس این الن هم میخوام بدمش به این کاغذه آ 4 .


BlOoM
ساعت16:02---27 آذر 1391
چیییییییییییییییی؟تایید گذاشتی؟میفهمم...به خاطر کاغذ آ 4 رس....

BlOoM
ساعت16:01---27 آذر 1391
سلام ادی جون!!!
خوب شد!!!!!!آفرین به خاطر تصمیمت...حتما برو اون دوتا رو بنداز بیرون......
و الن در حال ساخت.....


"ادوارد "
ساعت15:50---27 آذر 1391
سلام بلوم جان عجبی بلاخره رفتی فیلمو دیدی این هم از صدقه سری خودم بود وگرنه شاید تا بعد از عید هم بیخیال فیلم میشدی.
آره بابا مگه من میشه عاشق کسی بشم که خوشگل نباشه( به قول جانی Pretty)
چی شما نباید عاشقش بشی چون ممکنه یکی دیگرو براش پیدا کنی و منو فراموش کنه
اون لینکت رو هم الان میرم درستش میکنم گلم گفتم برای تنوع لینکت رو عوض کنم ولی مثل اینکه ومپایر بلوم هم زیاد بهت نمیاد
آها گرفتم خوب بلوم جان فعلا


"ادوارد "
ساعت15:34---27 آذر 1391
به به سلام مهسا خانوم اولش فکر کردم شما راه وب منو گم کردید که بعد از چند روز پیداتون شده شاید هم گم کرده بودید و رفتید از بلوم پرسیدید اونم آدرس داده به هر حال خوش آمدی .
این دعوا هم چیز خاصی نیست مهسا خانوم دو نفر که مثلا اسمشون رفیقه اومدن اینجا جو برتونی وب منو به هم ریختن همین.
نظر لطفتونه حالا قراره یک انیمیشن کوتاه بسازم بعد از اینکه فرستادمش جشنواره میذارمش توی وبم البته فکر کنم بعد از عید بشه
اینجا ایرانه مهسا جون نمیذارن آدم پیشرفت کنه بیا 15 روز وقت بذار یک طراحی خوب بکش بعد یک طراحی با موضوع دفاع مقدس اول بشه که زیاد هم جزییاتش رو خوب کار نکرده بود واقعا به اینجام رسیده ( اشاره به نوک بینی)
آره مهسا جون بریم شتکشون کنیم ولی بعدش خودت میدونی چه چیزی در انتظارمونه
مهسا جون به سپیده جون هم گفتم این ها عقده ی روانی بود از دست کنکور که گفتم بذار خودمو خالی کنم.
کاش شونصد بار خورده بودم هی عکس میگرفتم میگفتم پات نیوفتاده هی میپریدم میگفت رو زمین گرفتم.
تو اون پارکه آبروم رفت جلوی همه میگفتن این دیوونه رو ببین
دفترچه ی نحس عجب اسم خوبی براش انتخاب کردی
آره کاش میشد داستانش رو براش بفرستم ولی نه چرا خودم نسازمش اینطور بهتره.
تریلر ها هم قابل شمارو نداشت اگه نمیذاشتم لادن جون با بیل میفتاد دنبالم
سخت منتظر فیلم رنجر تنها هستم جانی خیلی باحال حرف میزنه داخل فیلمه حال کردم خدایی این فیلمه نه اون Rum Dairy این تنها فیلم جانی بود که فقط یک بار دیدمش.
مسها جون تشکر میکنم که به وبم سر زدی راستی وقتی میخوام برم داخل وبت مینویسه در دسترس نیست شاید هم من آدرس وبتو گم کردم مگه نه؟


"ادوارد "
ساعت15:20---27 آذر 1391
شرمنده لادن جون فکر نمیکردم این و نفر بی سر و پا باشن.
لادن جون خداحافظی نکن برای همیشه چون در چند روز آینده این دو تا رو شوت میکنم بیرون از وبم .
اگه توهینی این دو نامرد کردن م ازتون معذرت میخوام
خوب ممنوم که به وبم سر میزنی شک نکن اینا رو بیرونشون میکنم .
ببین اینجا یه نفر بود که نظر زیاد میداد حالا دو تا آدمی که اسم خودشون رو گذاشتن رفیق میان همه چیز و بهم میریزن


"ادوارد "
ساعت15:15---27 آذر 1391
آقای تیری مهدی و آ 14 اول اینکه خیلی آدم های بیشعوری هستید دوم اینکه آقای تیری اگه شما کاری با جانی دپ نداری بهتره یه سری به پروفایلم بزنی بعد بیای وارد وب بشی هر چی دلت خواست بگی.
بعدم آقای آ 14 داخل هنرستان یه خورده با ادب تر بودی این چه طرز حرف زدنه نه واقعا تو خجالت نمیکشی تو فعلا مواظب باش بچه های اطلاعات به خاطر نمایش فراماسونیت نریزن سرت اینا پیشکش
ادوارد چی ؟ اگه جرات داری کامل بنویس.
همون برو اسید بریز البته فکر نکنم اسید روی تو کارساز باشه
فقط یک جمله به این دو تا نامرد:
گفتند ادب از که آموختی گفت از بی ادبان
فقط کاش بی ادب بودید


"ادوارد "
ساعت15:06---27 آذر 1391
سلام سپیده جون خدا بیامرزتت گفتم توی این دنیا شاید جانی رو نبینی بردمت توی اون دنیا شاید تونستی توی بهشت به عشق واقعی ت برسی.
سپیده جون اون پست و بردمش سمت راست وبم نوشته دادگاه دپیستها اون جا میتونی ببینیش.
بابا شکسته نفسی میفرمایید ما هنوز مونده تا هنرمند بشیم این تازه اول راهمه ولی خوشحالم که خوشت اومده.
اینا ذوق نبود که سپیده جون میخواستم عقده ی خودم رو خالی کنم که کاش این کنکور لعنتی نبودش ولی عاقبت خوبی نداشت چون به قول جانی از 6 ناحیه قطع نخاع شدم(ولی عقدم خالی شد)
ممنون که به وبم اومدی تو این مدت که نبودی گفتم نکنه واقعا توی داستانم کشتمت


"ادوارد "
ساعت14:58---27 آذر 1391
سلام زهرا خانوم ممنون که سر زدی.
گفتم داستانام همش شاد نباشه یه خورده تراژدی هم اضافش کردم .
درباره ی کیم هم فعلا صبر کردم مثل اینکه بلوم جان یه دختری به نام آلن برام پیدا کرده(درست کرده) ببینم شاید از اون بیشتر خوشم اومد.


مهی
ساعت3:42---27 آذر 1391
بابت تریلر ها هم دستت درد نکنه پسرم!!!!خیلی خوب بود!مخصوصا رنجر تنها!!
این جمله ی اخرتم خیلی خوب اومدی!!!!


مهی
ساعت3:39---27 آذر 1391
چیز..میگما ادی اگه این داستانتو واسه تیم برفستی فک کنم فیلمشو بسازه!!! بچم تیم عاشق این جور فیلم نامه هاس خو!!!!

مهی
ساعت3:29---27 آذر 1391
وای ادی!!!!از دست تو!!!!
بابا ایول اون عکسات خیلی باحالن!!!
جان من چند بار افتادی زمین تا اون عکسا رو بگیری؟؟؟؟؟؟؟فک کنم بیشتر از شونصد بار


مهی
ساعت3:15---27 آذر 1391
الهی بگردم!!!این همه خوشحالی واسه کنکور!!!!!!
من که هروقت چشم به این دفترچه ی نحس میوفته گریم میگیره!!!!!!! چه زجری کشیدم بابت این کنکور!!!!
ایشالا یه جای خوب قبول شی ادی جونی!!!!!


مهی
ساعت3:11---27 آذر 1391
میگما حقتو بدجوری خوردن هاااااا!!!!!!!!!!!!
طراحیت خیلی خوب شده باید برنده میشدی!!!!
هاااا!!وخوای وریم وزنیم شتکشان وکنیم!!!!


مهی
ساعت3:07---27 آذر 1391
واااای!!!ادی پسرم!! این طراحیات خیلی باحال شده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بابا استعداد!!!!


مهی
ساعت2:36---27 آذر 1391
سلام ادی جونی؟؟؟خوبی؟؟؟ میگم ادی اینجا چه خبره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ باز کی دعوا راه انداخته هان؟؟!!!!!!!

BlOoM
ساعت19:07---25 آذر 1391
اشتباه افتاد....
گفتم نوشتی:
BloOm
بکنش:
BlOoM


BlOoM
ساعت19:05---25 آذر 1391
اییییییییییییی خدا!
من از دست این ادوارد چیکار کنم؟!
الانم شدم مدهتر اند ومپایر بلوم؟!
باشه...لابد اینبارم این بهم میاد...پس حداقل برو اون حروف بزرگو کوچیک بلوم رو درست کن...
نوشتیloOm
باید باشه:
BlOoM


BlOoM
ساعت17:41---25 آذر 1391
ای بابا!خواهش میکنم بس کنین....
دعوای من کافی نبود؟میخواین یکی دیگه هم به راه بندازین؟گرچه اینش اصلا بهم مربوط نیس....
ادواااااااااااااااااااااااار د!بیا جواب کامنتارو بده!
راستی عجب فیلمیه این دست قیچیییییییییی!
واقعا کیم خیلی خوشگله..بهت حق میدم که عاشقشی..منم دارم عاشقش میشم.


zahra
ساعت15:42---24 آذر 1391
ااااا را ميگي سپيده حالا اسمشو چي گذاشتي
الهي .......مادر
خاله قربونت


سپیده
ساعت14:02---24 آذر 1391
چقد ذوق واسه دفتر چه کنکور!!!!
من که میخواستم گریه کنم وقتی دفترچه رو گرفتم
الان سالمی ؟؟؟اونجوری افتادی زمین ؟


سپیده
ساعت14:00---24 آذر 1391
ادی این نقاشی برتونیات خیلی خوبن ایول هنرمند!!!!!!!


سپیده
ساعت13:58---24 آذر 1391
راستی چرا پست دادگاه منو دلینجر نیست؟؟؟؟

سپیده
ساعت13:57---24 آذر 1391
مارو کشتی راهت شدی ادوارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جوون مرگ شدم!!!
منو جانی اسم بچمونو تازه انتخاب کرده بودیم!


zahra
ساعت13:29---24 آذر 1391
بع...
چرا دوتاشد نظرم...
اين وبت مشكل داره هاااااااااااااااااا-)


zahra
ساعت13:27---24 آذر 1391
اوه
چه داستان جلبي...؟؟
افرين
قشنگ نوشتيش به.... به....
بسيار جذاب...وبعضي قسمتاش غم انگيز
SSS
عكساتم خوب بود
خوشمان امدددددددددد
بد نيس موهاتم در اومده ديگه حتمي شد كيمو برات بگيرم پسر خوب.....


zahra
ساعت13:27---24 آذر 1391
اوه
چه داستان جلبي...؟؟
افرين
قشنگ نوشتيش به.... به....
بسيار جذاب...وبعضي قسمتاش غم انگيز
SSS
عكساتم خوب بود
خوشمان امدددددددددد
بد نيس موهاتم در اومده ديگه حتمي شد كيمو برات بگيرم پسر خوب.....


"ادوارد "
ساعت12:19---24 آذر 1391
این شعرو هم تقدیم کردم به کیم که بگم من هنوز با کیم هستم و سراغ الن نرفتم

"ادوارد "
ساعت12:18---24 آذر 1391
خدا منه الن رو قشنگ درست کرده باشی و چهره ی جذابی داشته باشه مثل کیم خودم حالا مگه نمیشه آدم دو تا زن داشته باشه.
منم خوش حال شدم بلوم جان به نظرم اگه میخوای به معنای واقعی کلمه انیمشن وینسنت رو بفهمی شب چراغ ها رو خاموش کن و در اتاقو هم ببند صدا رو هم ببر بالا بعد بشین نگاه کن ببین چی میبینی .راستی اگه زیر نویس وینستن رو خواستی دارم میتونم برات آپلودش کنم.
خوب بای بای گلم منتظر طراحی هات هستم(شدیدا)


"ادوارد "
ساعت12:13---24 آذر 1391

این دوستی ساده ی ما غیر معمولی شد
نمیدونم اون روز تو وجودم چی شد
نمیدونم چی شد که وجودم لرزید
دله من این حسو از تو زودتر فهمید
تو که باشی پیشم دیگه چی کم دارم؟
چه دلیلی داره از تو دست بردارم؟
بین ما کی بیشتر عاشقه من یا تو؟
هر چی شد از حالا همه چیزش با تو!

دیگه دسته من نیست بستگی داره به تو
بستگی داره که تو تا کجا دوسم داری
بستگی داره که تو تا چه روزی بتونی
عاشق من بمونی منو تنها نذاری

دست من نبود اگه اینجوری پیش اومد
میدونستم خوبی ولی نه تا این حد
انگاری صد ساله که تو رو میشناسم
واسه اینه انگار روی تو حساسم
منه احساساتی به تو عادت کردم


bloom
ساعت12:13---24 آذر 1391
واه نه...من همیشه جمعه ها کانونم...حیف شد...برم ببینم تو آپارات پیدا میشه...گرچه امیدی ندارم...خب..خوش حال شدم که بازم باهات صحبت کردم ادی جون..ممنونم به خاطر لینک دانلود فیلمت...و...خب....فعلا بای تا های...منتظر الن هم باش....

bloom
ساعت12:11---24 آذر 1391
خیلی خب بابا!نمیارم...از این به بعد هر کی کاسپلی )cosplay ( کرد نمیگم...شد؟
آره..دیدم.....طراحی تو خوبه..ولی مشکل از تیمه...اون وینستو زشت کرده...راستش هر وقت وینستو میبینم چه طراحی تو چه خودش..یاد جوونیای استاد میتی کامون...ببخشید...استاد تیم برتون میفتم.علامت تیم برتون..تعظیم کنید..


"ادوارد "
ساعت12:08---24 آذر 1391
هر جمعه صبح ساعت 9 شبکه ی فارس برنامه رو میذاره البته اگه کانون نباشی برنامه ی خیلی قشنگه حتما یک بار ببین ضرر نمیکنی.

bloom
ساعت12:06---24 آذر 1391
چرا...داریم ولی من شبکه فارسو نگاه نمیکنم...
من فقط آی فیلم...پویا...ورزش(به خاطر اسباش نه فوتبال) و یک و دو سه و کاراگاه لوتر توی شبکه سه رو نگاه میکنم....راستش فکر نمیکردم ضیا بیاد و از تیم حرف بزنه...


"ادوارد "
ساعت12:06---24 آذر 1391
واییییییییییییییی بلوم جان این حرفو نزن وینست خیلی قشنگه مخصوصا طراحی شخصیت خودش راستی طراحی منو از وینست دیدی چطور بود؟

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: ادوارد دست قیچی ׀ تاریخ: پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

به دنیای تیم برتون خوش آمدید

به دنیای خاص و پر رمز و راز تیم برتون خوش آمدید. در این وبلاگ جدیدترین اخبار، تصاویر و ویدئو از پادشاه دنیای فانتزی تیم برتون قرار میگیرد.


لینکهای دوستان

جستجوی مطالب